در حالیکه ایران از معدود کشورهای برخوردار از انرژی ارزان، نیروی انسانی متخصص و موقعیت جغرافیایی مناسب برای صادرات فلزات است، اما در بازار منطقه ای پررقابت آلومینیوم، همچنان نقش کمرمق و کماثر ایفا میکند. بازار جهانی آلومینیوم، عرصه بازی بزرگان است؛ جایی که چین، هند، روسیه و اخیراً امارات و بحرین نقش پررنگتری از ایران دارند.
اما باتوجه به موارد گفته شده یک سوال کلیدی مطرح می شود : چرا ایران با وجود همه امتیازهای ذاتی و زیرساختی، هنوز در حاشیه این بازار ایستاده است؟
پایگاه خبری تحلیلی آلوکیما که مرجع تخصصی در زمینه اخبار و اطلاعات مربوط به حوزه آلومینیوم و صنایع وابسته است در این گزارش به نقش و سهم ایران در بازار منطقه پرداخته ، سهمی که به گفته کارشناسان و متخصصان این حوزه بسیار ناچیز است و ایران با داشتن معادن و ظرفیت های بسیار ارزشمند مثل انژی ارزان قیمت _ موقعیت جغرافیایی عالی برای بازارهای صادراتی و نیروی انسانی متخصص کارآمد در این عرصه موفق نشده جایگاه ممتازی در منطقه داشته باشد.
در این گزارش به عوامل و علل های این ناکارآمدی اشاره خواهیم کرد.
ظرفیت تولید؛ پیشرفتهایی که هنوز کافی نیستند
ایران در یک دهه اخیر با احداث مجتمعهایی مانند “سالکو” گامهایی جدی برای افزایش ظرفیت تولید برداشته است. ظرفیت اسمی تولید آلومینیوم اولیه ایران اکنون به مرز ۷۰۰ هزار تن در سال نزدیک شده است. اما این رقم، تنها حدود یک درصد از کل تولید جهانی را شامل میشود؛ رقمی که حتی برای جایگاه پانزدهم دنیا هم کفایت نمیکند.
واقعیت آن است که آلومینیوم برای تولید به دو عنصر حیاتی نیاز دارد: انرژی و ماده اولیه. ایران تنها یکی از این دو را بهصورت گسترده در اختیار دارد: انرژی ارزان. اما در تأمین مواد اولیهای چون بوکسیت و آلومینا، ایران نه تنها خودکفا نیست، بلکه بهشدت وارداتمحور است. همین مسأله هزینه تولید را بالا برده و رقابتپذیری محصول ایرانی را کاهش داده است.
جهت تولید شمش آلومینیوم و تبدیل آن به پروفیل و محصولات پایین دستی نیاز به دو ماده اولیه بوکسیت و آلومینا داریم که این دو ماده مهم به شدت وابسته واردات است و در صورت اعمال تحریم و تنش های سیاسی با کمبود این مواد مواجه خواهیم بود و ایم مسئله رابطه مستقیم با کاهش ظرفیت تولید دارد.
مصرف داخلی؛ بازار پرتقاضا با مدیریت ضعیف
آمارهای غیررسمی نشان میدهند که مصرف سالانه آلومینیوم در ایران در بازهای بین ۳۵۰ تا ۴۵۰ هزار تن در نوسان است. عمده این مصرف در صنایع ساختمانی، خودروسازی، لوازم خانگی و خطوط انتقال برق خلاصه میشود. اما نکته مهمتر این است که بخشی از این نیاز داخلی از طریق واردات شمش تأمین میشود؛ مسئلهای که به هیچ عنوان با سیاست توسعه تولید داخلی همخوانی ندارد.
این تناقض، پیام روشنی دارد: یا آلومینیوم تولید داخل از نظر کیفی یا قیمتی جذاب نیست، یا سیاستگذاری در زنجیره تامین بهدرستی انجام نشده است. در هر دو صورت، نتیجه یکسان است: تقویت تولید داخل محقق نمیشود و بازارهای صادراتی نیز شکل نمیگیرند.
آقای صمد صالحی مدیر عامل ایران آلوم طی مصاحبه ای با گزارشگر آلوکیما اشاره کردند : سیاست گذاری اشتباه در زنجیره تامین صورت گرفته و وارد کنندگان مواد اولیه و شرکت های بزرگ تولید کننده شمش آلومینیوم صرفا دنبال حاشیه سود بالا هستند و با عدم شفافیت سازی و بروکراسی های اداری این اهداف را پیش می برند.
صادرات؛ زمانی که دیگران بازار را گرفتهاند
ایران در سالهای اخیر با صادرات حدود ۳۰۰ هزار تن آلومینیوم به کشورهای همسایه، گامهایی برای ورود به بازار منطقه برداشته است، اما این صادرات بهندرت از کشورهای منطقه فراتر رفته است. در حالی که کشورهایی نظیر امارات و بحرین با تولیدی کمتر یا برابر با ایران، توانستهاند سهم بزرگی از بازار اروپا، آفریقا و شرق آسیا را بهدست آورند.
آنچه باعث برتری این کشورها شده، صرفاً میزان تولید نیست؛ بلکه ترکیبی از فاکتورهای مهم از جمله برندسازی صنعتی، کیفیت پایدار، زیرساختهای لجستیکی و همچنین دیپلماسی اقتصادی فعال است. چیزی که صنعت فلز ایران از آن بیبهره بوده یا دستکم، بهره کمی برده است.
آقای صالحی در ادامه خاطر نشان کردند که به غیر از سیاست گذاری اشتباه فاکتورهای دیگری نیز وجود دارد که نبود برندینگ صنعتی و شناخته شده _ زیر ساخت های ضعیف حمل و نقل و ضعف در دیپلماسی اقتصادی فعال سهم آلومینیوم ایران را در بازار منطقه تحت شعاع قرار داده است.
چرا ایران در بازار جهانی عقب است؟
۱. نبود استراتژی صادراتمحور
در اغلب برنامههای توسعهای صنایع فلزی ایران، نگاه به داخل و خودکفایی اولویت داشته است؛ در حالیکه بازار آلومینیوم یک بازار جهانی و بهشدت رقابتی است. نداشتن نقشه راه صادراتی باعث شده است ایران در شکلگیری زنجیره ارزش بینالمللی غایب باشد.
۲. ضعف در فرآوری مواد اولیه
ایران دارای ذخایر محدودی از بوکسیت است و وابسته به واردات آلومینا میباشد. این مسأله باعث شده تا هزینه نهایی تولید شمش آلومینیوم در کشور نسبت به رقبای دارنده زنجیره کامل، بالاتر تمام شود. در غیاب سرمایهگذاری خارجی و فناوریهای پیشرفته، این ضعف همچنان پابرجاست.
۳. تحریم و محدودیت دسترسی به بازارها
یکی از جدیترین موانع حضور مؤثر ایران در بازار جهانی، محدودیتهای بانکی و حملونقل بینالمللی است. بسیاری از مشتریان بالقوه نمیتوانند بهراحتی با شرکتهای ایرانی کار کنند و این موضوع حتی باعث شده در برخی موارد، محصولات ایرانی با واسطه در بازارهای جهانی عرضه شوند؛ بدون آنکه نامی از «ایران» در آن برده شود.
۴. نبود برند صنعتی قابل اتکا
بر خلاف رقبای منطقهای که برندهایی چون Dubal (امارات) و Alba (بحرین) را ساختهاند، ایران فاقد برند صنعتی شناختهشده در عرصه جهانی آلومینیوم است. این خلأ باعث میشود حتی با کیفیت مشابه، بازارهای جهانی به برندهای شناختهشده اعتماد بیشتری کنند.
۵. پراکندگی تصمیمگیری و جزیرهای عمل کردن
زنجیره تولید آلومینیوم از معادن تا مصرف نهایی، نیازمند سیاستگذاری منسجم و هماهنگ است. اما در ایران، نهادهای متعدد با اهداف گاه متضاد در این زنجیره حضور دارند. از وزارت صمت گرفته تا شرکتهای دولتی و خصولتی، همگی ساز خود را میزنند. نتیجه، فرصتسوزی و کند شدن مسیر توسعه است.
آیا میتوان بازی را عوض کرد؟
آقای صالحی در پایان به پرسش خبرنگار که آیا می توان بازی را عوض کرد پاسخ دادند : بله ، فرصت هایی که سوخت اما هنوز دیر نیست . با وجود چالشها، صنعت آلومینیوم ایران هنوز شانس زیادی برای ارتقا دارد. مسیر این ارتقا اما از شعار و برنامههای کوتاهمدت نمیگذرد. باید با نگاه صادراتمحور، اصلاحات اساسی در زنجیره تأمین، نظام تعرفهای، لجستیک و سیاستگذاری ارزی صورت گیرد. همچنین برندسازی صنعتی، بازاریابی جهانی و توسعه فناوری، سه ضلع فراموششدهای هستند که باید در اولویت قرار گیرند.
ایران میتواند با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیکیاش و دسترسی به بازارهای آسیای میانه، خاورمیانه و اروپای شرقی، به یکی از صادرکنندگان مهم آلومینیوم در منطقه تبدیل شود. اما تنها در صورتی که “صنعت” به معنای واقعی، از مرزهای اقتصاد دولتی و بروکراسی فرساینده عبور کند.